رجعت 2 (اثبات رجعت)
فصل اول : اثبات رجعت
1. برهان عقلی
عقل هیچ مانعی برای زندهشدن مردگان تصور نمیكند و آنرا كاملاً ممكن میداند. روشن و واضح است كه زنده كردن و حیات دادن خداوند به اشیاء بر دو قسم است گاه خداوند از هیچ و عدم موجود زندهای خلق میكند؛ یعنی بدون داشتن هیچ سابقهای، مثل خلقت اولیه انسان و هر موجود دیگری و گاهی اجزاء و عناصر پراكنده یك موجود را جمع میكند و حیاتی دوباره میدهد وقتی خلقت به صورت اول برای عقل ممكن شد خلقت و حیات دادن دوم به مراتب آسانتر و قابل قبولتر خواهد بود.
عدم امكان این مطلب یا به دلیل نقص در فاعلیت فاعل است یا در قابلیت قابل؛ یعنی اینكه خداوند قدرت زنده كردن مردگان را ندارد یا بدن و روح، قابلیت زندهشدن را ندارد؛ در حالیكه ما در طول شبانهروز، هم فاعلیت فاعل را و هم قابلیت قابل را در جهان مشاهده میكنیم. پس هیچ عاقلی ـ چه رسد به مسلمان ـ در امكان رجعت شك و نزاعی ندارد؛ چون با اینكار، هم قدرت خداوند را منكر میشود و هم سر از شرك و انكار قبر، عالم برزخ و معاد جسمانی در میآورد.
مرحوم سید مرتضی در این باره میفرماید: «در آنچه شیعه از رجعت معتقد است، هیچ اختلافی بین مسلمانان، بلكه موحّدان نیست».[1]
رجعت در این دنیا با حیات مجدد در روز رستاخیز مشابهت دارد. رجعت و معاد، دو پدیده همگون هستند؛ با این تفاوت كه رجعت، با افق محدود و با قلمرو دنیایی، قبل از قیامت به وقوع میپیوندد؛ ولی در رستاخیز، همة انسانها، از ابتدا تا انتهای خلقت، برانگیخته خواهند شد. بنابراین كسانی كه امكان حیات مجدد را در روز رستاخیز پذیرفتهاند، باید رجعت را كه زندگی دوباره در این جهان است، ممكن بدانند.
رجعت عالمی است با ویژگیهای خاص خود كه نه دقیقاً همچون عالم دنیا است و نه همانند عالم آخرت، و در عین حال برزخ هم نیست.
علامه طباطبایی در این باره میفرماید:
« رجعت از مراتب روز قیامت میباشد؛ اگر چه در كشف و ظهور، پایینتر از روز قیامت است. دلیل پایینتر بودن از قیامت امكان فی الجملة راه یافتن فساد و شر در آن است، بر خلاف قیامت [كه هیچ فساد و شری در آن راه نخواهد یافت]؛ به همین دلیل، روز ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف گاه به قیامت ملحق شده است، به دلیل ظهور و غلبه كامل حق.»[2]
معاد، یعنی برگشت روح انسان به بدن. حال اگر چنین بازگشتی در آن مقطع زمانی (قیامت) ممكن باشد، طبعاً بازگشت آن به این جهان، قبل از قیامت ممكن خواهد بود؛ چرا كه امر محال در هیچ زمانی امكان وقوع ندارد.
فیلسوف بزرگ اسلامی، صدر المتألهین رحمه الله علیه میفرماید:
« در باب اعتقادات، آنچه قابل پیروی است یا دلیل و برهان است یا نقل صحیح و قطعی كه از اهلبیت علیهم السلام رسیده باشد. روایات صحیح فراوانی از امامان و سرورانمان دربارة درستی عقیده به رجعت و وقوع آن هنگام ظهور قائم آل محمد صل الله علیه و آله و سلم به ما رسیده است. عقل نیز این موضوع را غیرممكن نمیداند؛ چرا كه نمونههای فراوانی به اذن خداوند به دست پیامبرانی چون عیسی علیه السلام و شمعون علیه السلام و دیگر پیامبران انجام یافته است .»[3]
2. براهین نقلی
الف) قرآن
از آنجا که قرآن اساسی ترین منبع برای اثبات ، حقایق دینی است آیات بی شماری از قرآن توسط پیشوایان معصوم به عنوان آیات رجعت مطرح شده که از بررسی ان ها وقوع رجعت در میان پیشینیان و امکان آن در آینده به روشنی اثبات می شود که نگاهی گذرا به آیات مربوط به رجعت با دو دسته آیات مواجه می شویم نخست ، آیاتی است که دلالت بر وقوع رجعت در میان اقوام و ملل گذشته دارد مانند داستان حضرت موسی ، عزیر نبی و مردگانکه به دست حضرت عیسی زنده شدند و دسته دوم ، آیاتی که به بیان برخی از روایات بر تحقق رجعت در آخرالزمان و قبل از قیامت دارد .
1 : رجعت در امتهای گذشته
بازگشت، میان امتهای گذشته، بسان رجعتِ اصطلاحی در عقاید شیعه نیست؛ ولی آیات متعددی بر وقوع رجعت در امتهای گذشته دلالت میكند. افراد زیادی از پیامبر و غیرپیامبر، مؤمن و غیرمومن (زن و مرد) در امتهای پیشین زنده شده و به دنیا برگشتهاند[4].
بازگشت مقتول بنیاسرائیل به دنیا
. قرآن، این ماجرا را این گونه نقل میكند:
]و به خاطر آورید[ هنگامی را كه فردی را به قتل رساندید. سپس درباره ]قاتل[ او به نزاع پرداختید… خداوند، اینگونه مردگان را زنده میكند….[5]
خداوند، در این آیه، در پایان داستان احیای مردگان ـ چه زن و مرد و مؤمن و كافر ـ را یك سنت و قانون همیشگی در نظام عالم معرفی كرده و آن را به عنوان قدرت خودش به رخ انسانها میكشد تا دربارة آن بیندیشند
در این آیه، جملة (كَذلِكَ یُحْیِ اللهُ الْمَوْتی ) به قیامت و یا برزخ اختصاص ندارد؛ بلكه به صورت یك قانون عمومی و فراگیر برای همة زمانها، مكانها و امتها در شرایط مساوی براساس حكمت الهی جاری خواهد بود. در واقع، هرگاه حكمت الهی اقتضا كند، خداوند، با قدرت بینهایت خویش، مردگان را زنده خواهد كرد. از این آیه و داستان نتیجه میگیریم احیای مردگان، به همة انسانها اعم از زن و مرد مربوط است و نشانهای از قدرت الهی است.
این آیه، نشانگر فراگیر بودن رجعت در هر زمان و مكان است، و در آن، امتهای مؤمن خاص و كافر خاص در هر زمان و مكانی كه بودند ـ چه زن و چه مرد ـ با شرایط مساوی، براساس حكمت و قدرت بینهایت الهی، زنده شده و به دنیا برمیگردند، تا مؤمنان (زن و مرد) از وعدة الهی خرسند شوند و از كافران انتقام بگیرند. در این مقاله، به اثبات رجعت از دیدگاه عقل و نقل، هدف رجعت و رجعتكنندگان زمان ظهور خواهیم پرداخت.
و اذ قلتم یا موسی لن نومن لک حتی نری الله جهره فاخذتکم الصاعقه و انتم تنظرون . ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون.[6]
آیه مربوط به برخی از قوم حضرت موسی (ع) است که تقاضای رویت خدا به چشم را کردند که این خواسته سبب نزول عذاب و مرگ آنان شد ولی خداند بار دیگر آن ها را زنده کرد.
« آنان هفتاد نفر بودند که موسی ایشان را برای شنیدن سخنان خداوند برگزید هنگامی که سخنان را شنیدند گفتند : ای موسی ! هرگز به تو نمی گرویم مگر آنکه خدا را آشکارا ببینیم خداوند بر ایشان صاعقه ای فرستاد که همگی سوختند ؛ پس آنان را زنده ساخت و به پیامبری بر انکیخت این داستان دلالت دارد بر این که در امت محمد (ص) نیز رجعت خواهد بود ؛ زیرا آن حضرت فرمود: هر چیز در بنی اسراییل بوده است در امت من نیز مانند آن واقع خواهد شد.[7]
و نیز این آیه از آیاتی است که دلالت بر امکان رجعت و بازگشت به زندگی در این دنیا دارد چرا که وقوع آن در یک مورد دلیل بر امکان آن در سایر موارد است .[8]
آیه شریفه به خوبی امکان رجعت را اثبات می کند به خصوص که امیر المومنین در حدیث فوق ( زمانی که ابن کوا رجعت را انکار نمود امیرالمومنین با این آیه بر او استدلال کرد ) با این آیه بر امکان رجعت استدلال نمودند.[9]
3- او کالذی مر علی قریه و هی خاویه علی عروشها قال اتی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله ماته عام ثم بعثه.[10]
داستان عزیر یکی از روشن ترین ادله رجعت است که امیرالمومنین به آن استدلال نموده اند
[1] - سید مرتضی ، رسائل ، ج3 ، ص135.
[2] - محمد حسین طباطبایی ، تفسیر المیزان ، ج2، ص109.
[3] - محمد رضا طبسی نجفی ، شیعه و رجعت ، مترجم محمد میر شاه ولد ، ص145.
[4] بقره / 55و56—ال عمران / 49 – مائده / 110
[5] -.بقره / 72و73.
[6] - بقره / 55و56
[7] - قمی ، علی بن ابراهیم ، تفسیر علی بن ابراهیم قمی ، دارالکتب ، قم ، 1367 ، ص48.
[8] - مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1380 ذیل آیه شریفه.
[9] - فیض کاشانی ، ملا محسن ، تفسیر صافی ، مکتبه الصدر ، تهران ، 1416 ، ج1 ، ص134.
[10] - بقره / 259.